میخوام برم راه تنهای تنهابره بیرون از اون دردا و سمافراموش کنم شاید بشه کم رنگبرگردم به دنیای هفت رنگچرا که نباشه قلب من از سنگتو رفاقت با ادما نمونم لنگکوتاه بیام نشم عصبی راحت منساکت باشم فکر کنن بازندمگیر کردم وسط دو راهخراب شدن همه پل هابسازم یا بزنم ریشهببازم یا بزارم وین شهبخوابم یا بشینم پیششتوی تاریکی باز شده نیششنزدیک بشم اون دیگه نه نیستشمیترسم از وقتی که دیگه دیر شهنرسم به اون چیزی که میخواستمدور شم از اون چیزی که میساختمنه عشق منو چند بار مضطرب کردباعث شد از راهم من منحرف شم